بسم الله الرحمن الرحیم
کشور یمن این روزها به خاطر تجاوز وحشیانه رژیم آل سعود در کانون توجه مسلمانان و بویژه شیعیان قرار گرفته است. مروری بر آنچه در کتب تاریخی و روایی در باره یمن و یمنیها آمده، بیانگر آن است که این سرزمین حامل فرهنگ و مردمی بس فرهیخته و محبوب نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهمالسلام بوده است. آنچه توجه به یمن و یمنیها را این روزها دامن میزند، نقشی است که در روایات آخرالزمان و ظهور برای یمنیها مطرح شده است و این گمانهزنی را که شاید حوادث یمن برگی دیگر از نزدیک شدن تحقق علائم حتمیه ظهور است، تقویت میکند.
الف. مدح یمن و یمنیها در روایات
1. یمنیها اولین قومی بودند که دعوت حضرت ابراهیم
برای حج خانه خدا را اجابت کردند.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از امام باقر و یا امام
صادق علیهما السلام روایت می کند که:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أَذَّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ
فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی إِبْرَاهِیمُ
خَلِیلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ
تَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ ... وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ
أَجَابَهُ مِنْ أَهْلِ الْیَمَن یعنی ابراهیم علیه
السلام مردم را به حج دعوت کرد و فرمود: ای مردم من
ابراهیم خلیل الله هستم. خداوند به شما فرمان می دهد
که حج این خانه (کعبه) را به جا آورید... اولین کسانی
که دعوت ابراهیم را اجابت کردند گروهی از یمنی ها
بودند. (کافی ؛ ج4 ؛ ص205)
2. یمنی ها توسط امیرالمؤمنین علیه السلام اسلام را
پذیرفتند
از مسلمات تاریخی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله خالد بن ولید را به همراه جمعی از مسلمانان از
جمله براء بن عازب برای دعوت مردم یمن به اسلام به آن
سرزمین اعزام کرد اما پس از شش ماه تلاش حتی یک نفر هم
اسلام را نپذیرفت. این امر بر پیامبر صلی الله علیه و
آله ناخوش آمد و لذا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را
برای اعزام به یمن فراخواند و به او فرمود تا خالد و
همراهانش را بازگرداند و البته فرمود اگر کسی از آنان
مایل بود با علی علیه السلام بماند مانع او نشود.
براء بن عازب
که از جمله کسانی بود که با امیرالمؤمنین علیه السلام
باقی ماند می گوید: چون یمنی ها خبردار شدند که علی
علیه السلام به یمن آمده است، سراغ او آمده و دور او
را گرفتند. پس از آن که علی علیه السلام نماز صبح را
با ما خواند، برخاست و پس از حمد و ثنای خداوند نامه
پیامبر صلی الله علیه و آله را برای مردم قرائت کرد و
در همان روز کل قبیله همدان اسلام را پذیرفتند. علی
علیه السلام خبر مسلمان شدن همدانی ها را که از قبایل
مهم یمن بودند، طی نامه ای به اظلاع رسول الله صلی
الله علیه و آله رساند و چون حضرت نامه علی علیه
السلام را خواند، بسی شکفته و شادمان شد و سجده شکر به
جای آورد و پس از سجده نشست و فرمود: سلام بر همدان،
سلام بر همدان. و دیری نپایید که دیگر قبایل یمنی نیز
به اسلام گرویدند. (شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 62 /
بحار الانوار، ج 21، ص 363)
این واقعه ضمن آن که فضیلتی برای امیرالمؤمنین علیه
السلام محسوب می شود، فضیلتی هم برای اهل یمن است که
مسلمان شده به دست عالیترین صحابی و برترین شخصیت
جهان پس از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشند و
گویا اسلام نیاوردن آنها توسط خالد بن ولید نه از سر
انکار و مقاومت بلکه به دلیل استقبال از تقدیری نیکو
بوده است که خداوند برای آنها رقم زده بوده است و آن
مسلمان شدن به دست امیرالمؤمنین علیه السلام بوده است.
3. پیامبر صلی الله علیه و آله: آن که
یمنی ها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با
آنها کینه ورزی کند با من کینه ورزی کرده است
امیر المؤمنین علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمود: مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ الْیَمَنِ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَقَدْ أَبْغَضَنِی یعنی هر که یمنی ها را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنها کینه ورزی کند با من کینه ورزی کرده است. (کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص 541/ کنز الفوائد، ج2، ص154/ بحار الانوار ج 34، ص 333)
4. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
بهترین مردان یمنی، ایمان یمنی و من نیز یمنی ام
در کتاب جعفر بن محمّد بن شریح آمده است: روزی رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله از اسبها در نزد عیینة بن حصین بن حذیفه بدر سان دید. رسول خدا به او گفت: من اسبشناسترم از تو. عیینة گفت: من مرد شناسترم از تو. پیغمبر فرمود: چطور؟ گفت: بهترین مردان آنانند که تیغ بر دوش نهند و نیزهها را بر شانه اسبهاشان گذارند و اینان مردم نجدند. پیغمبر فرمود:
کذبت ان خیر الرجال اهل الیمن و
الایمان یمان و انا یمانى و اکثر قبائل دخول الجنة یوم
القیمة مذحج یعنی: دروغ گفتى، بهترین مردان مردم یمن
باشند؛ ایمان یمانى (یمانی منسوب به یمن و عبارتی دیگر
از یمنی است( است و من هم یمانیام و بیشترین تیرهاى
که روز قیامت به بهشت روند مذحج (قبیله ای یمنی که
مالک اشتر از آن قبیله بود) باشند. (الأصول الستة عشر
، ص 81/ بحار الأنوار، ج57، ص233(
در روایتی دیگر همین ماجرا به صورت زیر نقل شده است:
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَذَبْتَ بَلْ رِجَالُ
أَهْلِ الْیَمَنِ أَفْضَلُ الْإِیمَانُ یَمَانِیٌّ
وَ الْحِکْمَةُ یَمَانِیَّةٌ وَ لَوْ لَا الْهِجْرَةُ
لَکُنْتُ امْرَأً مِنْ أَهْلِ الْیَمَنِ .... وَ
مَذْحِجُ أَکْثَرُ قَبِیلٍ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ
یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله
فرمود: دروغ گفتی، بلکه مردان یمنی برترند، ایمان یمنی
و حکمت یمنی است و اگر نبود هجرت (یعنی اگر مامور به
هجرت به مدینه نبودم یمن را به عنوان وطن انتخاب می
کردم و یا اگر در زمره مهاجران نبودم خود را در زمره
انصار که یمنی الاصل هستند، محسوب می کردم) و قبیله
مذحج بیش از همه به بهشت وارد می شوند. (کافی، ج8،
ص70)
5. خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی
ابن عباس روایت می کند که هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی یمنی برخورد می کردند، می فرمودند: مرحبا برهط شعیب و احبار موسى. آفرین بر خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی. (الأصول الستة عشر ص 251 / بحار الأنوار، ج57، ص222)
از روایت چنین
بر می آید که خویشاوندان شعیب که نزد قوم شعیب عزیز و
محترم بودند و نیز دانشمندان شایسته پیرو موسی علیه
السلام یمنی و یا یمنی الاصل بوده اند.
6. پیامبر صلی الله علیه و آله: نفس
خداوند رحمن از جانب یمن به سویم می آید
پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله فرمود: إِنَ نَفَسَ
الرَّحْمَنِ یَأْتِینِی مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ
فَحَیِیَتْ بِذَلِکَ النَّفَسِ صُورَةُ الْإِیمَان
یعنی نفس رحمن از سوی یمن به سویم می آید و به این نفس
است که صورت و بنای ایمان زنده و برپا می شود (عوالی
اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج4، ص 97)
این مضمون به شکلی دیگر نیز روایت شده است: ألا أن
الایمان یمان و الحکمة یمانیة، و أجد نفس ربکم من قبل
الیمن یعنی ایمان یمنی و حکمت یمنی است و من نفس
پروردگارتان را از سوی یمن حس می کنم. (مسند أحمد بن
حنبل، ج 3 ص 541)
محدثان در توضیح این روایت گفته اند که چون اهل یمن و
از جمله انصار که یمنی الاصل بودند، بیشترین حمایت را
از پیامبر صلی الله علیه و آله به عمل آوردند، آن حضرت
آنان را این چنین ستوده است.
7. یمنیها نرمدلترین مردمند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باری در باره مردم یمن فرمودند: أهل الیمن أرقَّ قلوباً وألینَ أفئدة و أبخع طاعة
یعنی مردم یمن رقیق القلب ترین و نرم دل ترین و مطیع ترین مردمند. (شرح کافی ملا صالح مازندرانی، ج4، ص 281)
8. افتخاری بینظیر، انحصاری و با شکوه
برای یمنیها
در کتاب غیبت نعمانی از جابر بن
عبدالله انصاری روایت شده است: مردمی از یمن با
چهرههایی گشاده و بشّاش به حضور رسول خدا صلی الله
علیه و آله رسیدند و چون بر آن حضرت وارد شدند، فرمود:
اینان مردمی نازکدل و دارای ایمانی راسخ هستند و
«منصور» از ایشان است که با هفتاد هزار رزمنده برای
یاری خَلَف من و خَلَف وصیّ من خروج میکند، رزمندگانی
که حمایل شمشیرهایشان از مَسَدّ (طنابی از لیف یا برگ
درخت خرما) است. عرض کردند:یا
رسول الله، وصیّ شما کیست؟ فرمود: او همان کسی است که
شما را امر نمود که به وی چنگ زنید و خداوند عزّوجل
فرمود: «وَ اعْتَصِمُواْ بحِبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ
لَا تَفَرَّقُوا»،(و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و
پراکنده نشوید.) گفتند: برای ما توضیح دهید که این
ریسمان چیست؟ فرمود: این ریسمان مصداق کلام خداست که
فرمود: «إِلَّا بحِبْلٍ مِّنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ
مِّنَ النَّاسِ»،(مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار
مردم روند.)که«حِبْلٍ
مِّنَ اللَّهِ » کتاب اوست و «حَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ»
وصیّ من است. عرض کردند: یا رسول الله، وصی تو کیست؟
فرمود: او همانی است که خداوند دربارهاش فرمود: «أَن
تَقُولَ نَفْسٌ یَاحَسْرَتىَ عَلىَ مَا فَرَّطتُ فىِ
جَنبِ الله»،(تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: «دریغا بر
آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم».) گفتند: یا رسول
الله، «جنب الله» کیست؟ فرمود:همانی
است که خداوند درباره وی فرموده است: «وَ یَوْمَ
یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلىَ یَدَیْهِ یَقُولُ
یَالَیْتَنىِ اتخَّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً»،(و
روزى است که ستمکار دستهاى خود را مىگَزد [و]
مىگوید: «اى کاش با پیامبر راهى برمىگرفتم.») او
وصیّ من است و راه رسیدن به من بعد از من است.
یمنی ها گفتند: یا رسول الله، تو را به آنکه شما را به
حقّ فرستاد، او را به ما نشان دهید که مشتاق دیدن وی
گشتیم! فرمود: او همان کسی است که خداوند او را آیت و
نشانهای برای مؤمنانی قرار داد که نور ایمان از
سیمایشان میدرخشد. اگر همانند کسی که صاحب دل باشد یا
گوش دل فرا دهد در حالی که خود گواهی دهد به او
بنگرید، خواهید دانست که او وصیّ من است همانطور که
دانستید من پیامبر شما هستم؛ به میان صفها روید و به
چهرهها خیره شوید. پس دلتان به هرکس متمایل شد، وصیّ
من اوست، زیرا خداوند عزّوجل در کتاب خود میفرماید:
«فَاجْعَلْ أَفِْئدَةً مِّنَ النَّاسِ تهَوِى
إِلَیهْم»،(پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان
گرایش ده.) هم به سوی خودش و هم به سوی ذرّیه او
علیهم السلام.
جابر گوید: پس ابو عامر اشعری از میان اشعریان، أبو
غرّّۀ خولانی از میان خولانیان و ظبیان، عثمان بن قیس
و عرنه دوسیّ از میان دوسیان و لاحق بن علاقه به پا
خاسته و به میان صفهای حاضران رفته و به چهرهها خیره
شدند و دست أنزع أصلع بطین(علی علیه السّلام) را گرفته
و گفتند: دلهای ما به ایشان گرایش پیدا کرد یا رسول
الله! پس پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: خدا را شکر
که شما وصیّ رسول خدا را پیش از آنکه به شما معرفی شود،
شناختید و دانستید که وصیّ من اوست. در این هنگام آنها
با صدای بلند گریستند، در حالی که میگفتند: یا رسول
الله، به چهرههای یکیک آنها نگاه کردیم ولی دل ما
به هیچکدام از آنها گرایش پیدا نکرد و چون او را
دیدیم دلهایمان لرزید و تکان خورد، آنگاه جانهای ما
آرامش یافته و جگرهایمان مضطرب گشته و چشمانمان پر از
اشک شد و سینههایمان خنک گشته و آرامش یافت چنان که
گویی او پدر ما و ما فرزندان وی هستیم. پس پیامبرصلی
الله علیه و آله فرمود: «وَ مَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ
إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْم»،(تأویلش
را جز خدا و ریشهداران در دانش کسى نمىداند.) شما به
خاطر منزلتی که از آن نزد ایشان برخوردارید، مشمول لطف
و احسان خداوند هستید و شما از آتش بدورید. جابر گوید:
این جماعت مؤمن نورانی همانجا ماندند و به همراه
امیرالمؤمنین علیه السّلام در جنگهای جمل و صفین شرکت
کردند ـ خداوند همه آنها را رحمت کند ـ رسول خدا صلی
الله علیه و آله ایشان را به بهشت مژده داده بود و
آنان را مطلّع ساخته بود که به همراه علی بن ابی طالب
علیه السّلام به شهادت خواهند رسید. (غیبت نعمانی، ص
39 / بحار الأنوار، ج36، ص112)
کلام مرحوم شعرانی در باره یمنیه
مرحوم آیت الله میرزا ابوالحسن شعرانی (متوفی 1352
هجری شمسی) در حاشیه اش بر شرح اصول کافی ملاصالح
مازندرانی در باره یمنی ها می نویسد:
«در بسیاری از احادیث نبوی یمنی ها مورد ستایش قرار
گرفته اند تا آنجا که حضرت رسول صلی الله علیه و آله
فرموده است: من نفس خداوند رحمن را از سوی یمن حس می
کنم.
یمنی ها اصل شیعه اند و مذهب شیعه توسط آنها در اطراف
عالم منتشر شد و امیرالمؤمنین علیه السلام اولین کسی
بود که آنان را به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله
به اسلام هدایت فرمود. اکثر شیعیان کوفه از قبیله های
مهاجر یمنی بودند و نیز اشعری ها که به قم مهاجرت
کردند یمنی بودند و باعث شدند تشیع از قم به دیگر
شهرها گسترش پیدا کند. یمنی ها از حمله مغولها در امان
ماندند و بر خلاف اکثر کشورهای اسلامی بر اصول اسلامی
در جکومتشان باقی ماندند. فرنگی مابی و عادات مسیحیان
و رسم و رسوم کفار که ضررشان بر اسلام و مسلیمن از
فاجعه حمله مغول هم بیشتر است تا زمان ما بر یمنی ها
تاثیر نگذاشته است و آنان تاکنون بر احکام و آداب
اسلامی باقی مانده و در همه عرصه ها تمدن فرنگی را پس
زده و میراث اسلام را حفظ کرده اند. انشاء الله خداوند
آنان را از وسوسه های شیاطین فرنگی حفظ کرده و بر طریق
مستقیم اسلام حفظ نماید و سایر مسلمانان را به طریقه
مردم یمن رهنمون فرماید و بدعتها و گمراهی ها و مفاسد
اخلاقی و رسوم کفار را از آنها به حق محمد و آل محمد
دور فرماید. (شرح کافی ملاصالح مازندرانی، ج4، ص281)