ادامه ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سپس خداوند بـه مـعـرفـى صـفات و معتقدات این گروه زیانکار مى پردازد و چند صفت که ریشه تمام بدبختیهاى آنها است ، بیان مى دارد:
1- آنـها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند (اولئک الذین کفروا بایات ربهم )
آیاتى که چشم و گوش را بینا و شنوا مى کند، آیاتى که پرده هاى غرور را درهم
میدرد، و چـهـره واقـعـیـت را در بـرابـر انـسـان مـجـسـم مى سازد، و
بالاخره آیاتى که نور است و روشـنـائى ، و آدمـى را از ظلمات اوهام و
پندارها بیرون آورده به سرزمین حقایق رهنمون مى گردد.
2- آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد و لقاء الله کافر گشتند (و لقائه )
آرى تا ایمان به معاد در کنار ایمان به مبدء قرار نگیرد و انسان احساس نکند
که قدرتى مـراقب اعمال او است و همه را براى یک دادگاه بزرگ و دقیق و
سختگیر حفظ و نگهدارى مى کند، روى اعمال خود حساب صحیحى نخواهد کرد، و
اصلاح نخواهد شد.
به خاطر همین کفر به مبدء و معاد، اعمالشان حبط و نابود شده است (فحبطت اعمالهم ).
درست همانند خاکسترى در برابر یک طوفان عظیم .
چـون آنـهـا عـمـلى کـه قـابـل سـنجش و ارزش باشد ندارند، لذا روز قیامت وزن و میزانى براى آنان برپا نخواهیم کرد (فلا نقیم لهم یوم القیامة وزنا).
چـرا کـه توزین و سنجش مربوط به جائى است که چیزى در بساط باشد، آنها که چیزى در بساط ندارند چگونه توزین و سنجشى داشته باشند؟!.
3- کـیـفـر آنـهـا جـهنم است به خاطر آنکه کافر شدند و آیات خدا و پیامبرانش را بباد استهزاء و سخریه گرفتند (ذلک جزائهم جهنم بما کفروا و اتخذوا آیاتى و رسلى هزوا).
و
بـه ایـن تـرتـیـب آنـهـا سـه اصل اساسى معتقدات دینى (مبدء و معاد و
رسالت انبیاء) را انکار کرده و یا بالاتر از انکار آن را به باد مسخره
گرفته اند.
منبع :تفسیر المیزان و نمونه .