روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

هری پاتر فقط یک کتاب نیست. هری پاتر یک پروژه است!(قسمت دوم)

لایه اول : لایه ی تاریخ

به نظر من خانم رولینگ، زیرکانه، چند رخ داد تاریخی را در لایه ای نامرئی و نسبتا طولانی در این  داستان  قرار داده است. حوادثی که در تاریخ معاصر اروپا رخ داده است .

۱. با اقدام آلمان در سال ۱۹۱۴، جنگ جهانی اول شروع شد که کُشتار زیادی در پی داشت.

   ولدمورت به جامعه ی جادوگری حمله کرد. در این جنگ هم از طرف خوبی و خیر و هم از طرف بدی و شر کشته های زیادی در جهان باقی می ماند.


لرد  ولدمورت

۲- آمریکا به نفع متفقین وارد جنگ شد که در نتیجه حدود یک سال بعد آلمان شکست خورد و اثری از شکوه  آلمان باقی نماند.

   طبق پیشگویی که در داستان ذکر شده : «  پسری به دنیا می آید که باعث نابودی ولدمورت می شود»، ولدمورت در صدد یافتن آن کودک بر می آید و زمانی که آن پسر یک ساله را پیدا می کند ( یک سال از ورود آمریکا به جنگ می گذرد ) با طلسم مرگ به او حمله می کند ولی طلسم به خود ولدمورت بر می گردد ( هر اقدام آلمان برعلیه آمریکا، بر ضد خودش تمام می شود ) و ولدمورت نابود می شود،  برخی می گویند که او مرده ولی برخی دیگر می گویند که فقط ضعیف و ناتوان شده است.

۳٫ آلمان پس از جنگ اول جهانی در صدد رشد و تجدید قوا برآمد ولی فشار های پیمان ورسای وکشور های اروپایی مانع از آن می شود.

                                                      پرونده:Dumbledoregambon.jpg

                                          دامبلدور ( مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز )

   ولدمورت سعی می کند که دوباره قدرتمند شود ولی با مقابله ی هری پاتر ( با پشتوانه ی دامبلدور = مدیر مدرسه جادوگری هاگوارتز ) روبرو می شود، که این مطلب در دو کتاب یک و دو کاملا مشهود است ؛ هری پاتر و دامبلدور در اینجا نماد متفقین هستند .

۴-  آدولف هیتلر در راس حزب نازی در تلاش بود که در انتخابات مجلس آلمان، حزب نازی کرسی های بیشتری بدست آورد و همچنین قصد داشت، به مقام صدارت اعظمی آلمان برسد و این اقدامات هیتلر در راه کسب قدرت پس از سیزده سال پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول (۱۹۱۸ ) شدت یافت و بالاخره حزب نازی در انتخابات مجلس موفق می شود و هیتلر به صدارت اعظمی آلمان رسید (۱۹۳۳). انگلستان و در راس آن چمبرلن نخست وزیر انگلستان به این ماجرا اهمیت نداد و توجهی به این جنب و جوش هیتلر نکرد ولی افرادی در انگلستان و آمریکا بودند که از این تحرکات سیاسی آلمان نگران بودند و یکی از آن سیاستمداران انگلیسی، چرچیل  بود.

ولدمورت در برابر چشمان هری پاتر، پس از سیزده سال ضعف و دوری از جهان جادوگری، دوباره قدرتمند می شود.( ولدمورت پس از۱۳  سال قدرتمند می شود = آلمان در ۱۹۱۸ ضعیف می شود و در حدود ۱۹۳۱ که هیتلر در حال قدرت گرفتن است، آلمان رو به قدرتمند شدن می رود  ) باید در نظر داشت که خانم رولینگ نمی توانسته دقیقا سالها را ذکر کند و یا مدت زمان های ضعف و قدرت ولدمورت را بیان کند زیرا که این کار باعث لطمه دیدن اصل داستان و سیر منظم آن می شود و باید بدانیم که داستان ها و یا فیلم هایی که به طور کامل سفارشی و برای کنایه به مطلبی هستند،  بسیار رسوا می باشد و آنقدر که داستان هری پاتر مشهور و مقبول شده  نمی توانست مقبول شود، برای نمونه می توان به فیلم ضد ایرانی ۳۰۰   اشاره کرد که از آغاز تا پایان بر ضد فرهنگ غنــی ایران است و همان طور که می دانیـم فقط مدتی غوغا به پا کرد و بلافاصله تاریخ مصرفش به پایان رسید. ) ولدمورت در کتاب چهار نماد  آلمان به پا خواسته، است. هری پاتر پس از بازگشت به سوی دامبلدور که در راس جبهه ی خیر است و به عبارتی نماد شعور جمعی جامعه ی انگلستان است، به او می گوید که ولدمورت برگشته ( آمریکا به جامعه ی اروپا می گوید که در آلمان تغییرات مهمی در حال وقوع است ) و دامبلدور این سخن را باور می کند. ولی برخی از جادوگران که در راس آنها وزیر جادوگری است این سخن را باور نمی کنند ( چمبرلن نخست وزیر انگلستان توجهی به قدرت گرفتن آلمان نمی کرد. )

۵-تلاش هیتلر برای بدست آوردن قدرت ادامه دارد  و او در سال ۱۹۳۳ صدر اعظم  آلمان می شود.  پس از ملحق شدن اتریش و چکسلواکی به خاک آلمان به دست هیتلر، اروپاییان متوجه خطر آلمان هیتلری شدند،نخست وزیر انگلستان(چمبرلن ) از خواب غفلت بیدار شد والبته جامعه اروپا در راه الحاق کشور مورد نظر هیتلر یعنی لهستان سنگ اندازی کردند.

ولدمورت قدرتمند شده و برای قدرت بیشتر تلاش می کند ( در کتاب ۵ مشهود است )، نبردی بین ولدمورت ( هیتلر ) و دامبلدور ( جامعه اروپا ) رخ می دهد و این نبرد که بیشتر یک زور آزمایی است ( تلاش هیتلر برای الحاق لهستان به شیوه ی قانونی ) بالاخره بی نتیجه به پایان می رسد و ولدمورت متوجه می شود این نبرد بی فایده است، و از مقابل دامبلدور می رود ( هیتلر به این نتیجه می رسد که نمی تواند مانند دو کشور اتریش و چکسلواکی، لهستان را به  راحتی، بدست آورد، اقداماتی که هیتلر برای به دست آوردن اتریش و چکسلواکی انجام داد عبارت است از  :۱- سخنرانی ها ۲ تحرکات نظامی در مرز کشور های اتریش و چکسلواکی ۳- تهدید کشور های مذکور  و )

در آخر این نبرد که در وزارتخانه رخ داده، جادوگران به همراه وزیر جادوگری وارد وزارتخانه می شوند و وزیر در یک نگاه کوتاه ولدمورت را می بیند. و قدرت گرفتن ولدمورت را تایید می کند. ( چمبرلن به اشتباه خود پی برد، و متوجه شد، که هیتلر در صدد توسعه قلمرو بوده ؛  البته همان طور که می دانید توسعه قلمرو کاری است که انگلستان سالها در پی آن بوده و بعد از اینکه، از این کار دست کشیده-  و باز آن هم به دلایل سیاسی نه برای راحتی ملت های تحت سلطه -دوست ندارد این اقدام را دیگر ملت ها انجام دهند، زیرا قدرت گرفتن دیگر کشور ها خارج  از تحمل انگلستان  است.)

۶- قدرت نمایی هیتلر آغاز شده و تحرکات نظامی او ادامه می یابد. حمله به لهستان آغاز می شود. مدتی بعد چرچیل بجای چمبرلن نخست وزیر انگلستان شد، باید دانست که قدرت انگلستان در آن زمان تقلیل یافته و وقت آن فرارسید که جای این کشور استعمارگر کهن را کشور قدرتمندی بگیرد و البته این از مدت ها پیش اتفاق افتاده و آمریکا جای انگلستان را در صحنه جهانی گرفته بود.

حملات توسط ولدمورت و یارانش شروع میشود. وزیر سحر و جادو  عوض می شود، و  ‹اسکریمجور› بجای  ‹فاج› می آید و این همان جابجایی چرچیل با چمبرلن است. به هاگوارتز (هاگوارتز، نمادی ازمکان هایی است که مورد  تعرض هیتلر قرار گرفت)  حمله می شود و دامبلدور  به دست اسنیپ از مرگخواران سابق- کشته می شود (کتاب ۶). این در حالی است که در کتاب ۷ می خوانیم که دامبلدور ( نماد انگلستان )مدتها قبل به وسیله ی طلسمی ضعیف شده، و خودش به اسنیپ گفته که تو مرا بکش  چون من مرگ را انتخاب کرده ام ( و این همان جایجایی قدرت جهانی، آمریکا با انگلیس است  که با رضایت انگلیس انجام  شد.)و بارها در این مجموعه کتابها از قول یاران دامبلدور برای یکدیگر نقل شده که دامبلدور گفته : امید ما هری پاتر است. و این همان انتقال قدرت به آمریکا است  و از نگاه متفقین پیروزی به دست آمریکا محقق می شود (کتاب ۶).

۷-هیتلر پس از به قدرت رسیدن به نظم بخشیدن  امور پرداخت و این شامل آموزش هم شد. او آموزش را سازمان دهی کرد و تحت کنترل گرفت. از سوی دیگر علاقه ی زیاد هیتلر به خون خالص آریایی چیزی بود، که اکثریت مردم درباره ی آن می دانند. او در عزل و نصب مقامات و سران کشوری و لشکری اصل و ریشه و به عبارتی خون آریایی  را در نظر گرفت.

.این دو نکته تاریخی را می توان در کتاب های هری پاتر و به ویژه در کتاب ۷ ملاحظه کرد. در سراسر داستان هری پاتر درباره ی علاقه ولدمورت به خون خالص جادوگری صحبت شده و در کتاب ۷، جامعه جادوگری نماد جامعه ی آلمان در نظر گرفته شده و وزارت جادوگری هم نماد دولت آلمان است. در این کتاب نوشته شده که ولدمورت افرادی را در وزارت جادوگری بر سر کار می گذارد که به نوعی با او همراه هستند و همچنین درباره اصل و ریشه کارکنان وزارتخانه بررسی می شود، همچنین آموزش در هاگوارتز به وسیله ی دست نشانده های ولدمورت کنترل می شود.

۸-آلمان در دو جبهه در جنگ بود و سرانجام هم از این دو جبهه مورد هجوم قرار گرفت. یاری زیاد آمریکا به متفقین باعث شد تا آلمان در جنگ جهانی دوم شکست بخورد. یکی از دلایل بزرگ شکست آلمان تمرکز ندادن نیرو ها در یک جبهه بود. هیتلر با ایجاد چند جبهه ( شرق و غرب آلمان و همچنین آفریقا ) یکی از عوامل شکست خود را به دست خود ایجاد کرد.

یاران ولدمورت به دستور او به هاگوارتز حمله می کنند و جنگ سختی در می گیرد و این جنگ در حالی است که ولدمورت در گوشه ای در حال تماشا می باشد و به صحنه ی جنگ وارد نشده (عدم  تمرکز قدرت در جبهه نبرد  دیده می شود ) و از آنجایی که هنوز هری پاتر به دلایل ذکر شده در کتاب ( یافتن و نابودی دو هوراکسس باقی مانده ) آماده نبرد، نبود، اگر ولدمورت از غرور خود کم می کرد، با یک حمله برق آسای خود به هاگوارتر می توانست شخصا جنگ را به نفع خود تمام کند. ولی این غرور باعث شد که او زمانی تصمیم به حمله  بگیرد که دیگر این حمله آن تاثیر قبلی را که می توانست داشته باشد، نداشت  ( هری پاتر آماده نبرد با او شده بود )   سرانجام ولدمورت در مقابل هری پاتر قرار می گیرد (در داستان، هری پاتر در جنگل به نزد ولدمورت می رود ولی ما این رویارویی را در نظر نداریم زیرا به نظر من این بخش برای تکمیل سیر منطقی داستان آمده، ما رویارویی پایانی ولدمورت و هری پاتر را  که در هاگوارتز رخ می دهد، در نظر داریم ؛ که البته در زمان رویارویی هری پاتر با ولدمورت در جنگل شاهد این هستیم که ولدمورت هری را به ظاهر می کشد ولی خودش هم کمی از حال می رود، و این را می توان به نوعی همان حملات به ظاهر موفقیت آمیز آلمان نازی بر ضد متفقین دانست که سطحی بود و هیچ نتیجه ای نداشت، چرا که در داستان می بینیم که هری به ظاهر، وانمود به مردن می کند)   و این در حالی است که از چند جبهه ی دیگر به یاران ولدمورت حمله شده  ( موجودات افسانه ای جنگل ممنوعه سنتور ها _ از پشت سر، و جن های خانگی هاگوارتز از سوی دیگر ). ولدمورت در دوئلی کوتاه با هری پاتر، کشته می شود ( این نماد  حمله ی عظیم آمریکا به آلمان است که باعث شد آلمان در مدتی کوتاه نابود شود).

در هنگام دوئل می بینیم که هری پاتر با طلسم خلع سلاح با ولدمورت مقابله می کند که باعث می شود، طلسم ولدمورت به سوی خودش برگردد و او بمیرد. و البته نکته ای در این بخش نهفته که آن را، در لایه ای دیگر، بررسی می کنم.

نکته ی قابل توجه دیگر در این لایه، این است که زمانی که ولدمورت، طلسمش به خودش بر می گردد، چوب جادوی بزرگ که در  دستش است به هوا پرتاب می شود و در اینجا است که با چنین توصیفی از خانم رولینگ رو برو می شویم:

چوب از دست ولدمورت پرتاب شد، چرخید و چرخید تا به دست اربابی رسید که آمده بود تا بالاخره مالکیت کامل آن را در اختیار بگیرد.

این چوب نماد ‹قدرت جهانی› است که از دست آلمان خارج و به دست آمریکا افتاد، و چنان این صحنه توصیف شده که انگار از هری پاتر در جهان فردی بهتر وجود ندارد!


همان طور که می بینید، خانم رولینگ چطور یک واقعه تاریخی را در دل داستان جا داده است!!

 توجه:در کتاب گفته شده که چهار جادوگر  مدرسه هاگوارتز را بنا کردند که نام آنها به این صورت نوشته شده : گودریک گریفندور هلگا هافلپاف- روینا رونکلاو سالازار اسلیترین. اگر دقت کنید می بینید که خواننده پس از خواندن این اسامی به این نتیجه می رسد که هر اسم و فامیل با یک حرف الفبایی شرع می شود، خواننده در ذهن خود مُخفف اسامی را می سازد  : گودریک گریفندور gg هلگا هافلپاف  hh روینا رونکلاوRR  – سالازار اسلیترین SS  و ناگهان خواننده متوجه می شود که مخفف نام آخری  SS  است که با معادل کردن این واژه با سازمان امنیتی آلمان نازی که اس اس ss نام داشت به این نتیجه می رسد که همان طور که اسلیترین فرد ظالمی بوده ( فردی که در مدرسه جادوگری تالاری ایجاد می کند و هیولایی در آن قرار می دهد تا روزی نواده اش با یاری آن هیولا، جادوگران غیر اصیل را  بُکشد، مسلما فرد ظالمی است ) ، سازمان اس اس نیز یک سازمان مخوف بوده. سازمان اس اس مَخوف ترین سازمان امنیتی زمان خود بوده و مانند سازمان های اطلاعاتی کنونی غَرب، کشتار بسیار و زندانیان بسیاری داشته؛ولی این یادآوری برای چه لازم است ؟ چرا خانم رولینگ به این کار دست زده؟

۷- همان طور که ملاحظه کردید، خانم رولینگ با قلم جادویی خود سعی کرده هم سیر منطقی داستان به هم نخورد ( همان طور که دیدیم جامعه جادوگری در یک جا جامعه ی اروپا را ترسیم می کند و در مقطعی کوتاه جامعه ی آلمان را ترسیم می کند و یا وزارت جادوگری در جایی دولت انگلیس را نشان می دهد و در جایی هم دولت آلمان را ) و هم یک موضوع تاریخی را در لابه لای واژه های این داستان قرار دهد. ولی چرا این موضوع تاریخی از دل تاریخ بیرون کشیده شده و در پوششی جذاب به مردم جهان عرضه شده؟

آیا قصد زنده نگه داشتن یک اتفاق  تاریخی که به نحوی با موضوع هولوکاست  ارتباط دارد در نظر بود؟

آیا هدف از آوردن این لایه، اشاره به عاملینِ به وجود آورنده ی هولوکاست نیست، تا از این رهگذر، به نحوی غیر مستقیم به هولوکاست اشاره کند؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد