روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

هری پاتر فقط یک کتاب نیست. هری پاتر یک پروژه است!(قسمت اول)


بسم الله الرحمن الرحیم

هری پاتر فقط یک کتاب نیست. هری پاتر یک پروژه است!(قسمت اول)



داستان هری پاتر که از چند کتاب تشکیل شده، فرا تر از یک داستان معمولی برای نوجوانان و جوانان است! این داستان که در آن به شدت از قوه ی خیال استفاده شده و در عین حال همچون اسطوره ها یک سیر منطقی را دنبال می کند دارای محتوایی مخفی و دور از خیال است، محتوایِ پنهانِ این داستان دارای مضامین تاریخی و  واقعی می باشد.

به عبارت دیگر داستان هری پاتر، داستانی است خیالی درباره سحر و جادو، جامعه ی جادوگری، رویارویی خیر و شر، محبت و کینه، عشق و سرخوردگی  ؛ ولی این داستان به ظاهر خیالی دارای چندین لایه ی معنایی است که سطحی ترین لایه ی آن، که برای همه قابل درک است و باید دانست که  لایه های پنهان داستان به طور ناخودآگاه در ذهن خواننده  نقش می بندد و در جای خود نمود می کند.

خلاصه داستان

 هزاران سال پیش در جامعه ساحران چهار جادوگر بزرگ به نام های گودریک گریفندور، هلگا هافلپاف، روینا رونکلاو  و  سالازار اسلیترین  به تاسیس مدرسه ای با نام هاگوارتز برای آموزش سحر اقدام کردند.  این چهار جادوگر که چهار گروه را در مدرسه به وجود آوردند، بنا به سلیقه و تفکر خود به آموزش پرداختند.  اما در میان اینها سالازار اسلیترین به این عقیده داشت که باید جادوگرانی را در مدرسه تعلیم دهیم که دارای خون خالص جادوگری هستند، یعنی پدر و مادر آنها جادوگر باشند ( و انواع دیگر جادوگران به این صورت است که : یکی از والدین جادوگر باشد، یا هیچ یک از والدین جادوگر نباشد و فقط فرزند ساحر متولد شده باشد  ) آن سه جادوگر دیگر با عقیده ی وی موافق نبودند بنابراین اسلیترین از مدرسه خارج شد و قبل از خروج از مدرسه تالاری را در اعماق آن بنا کرد و هیولایی را در آن نهاد و درب تالار را بست  به امید اینکه روزی نواده واقعی اش برگردد و با باز کردن درب تالار، مدرسه را از وجود خون ناخالص  پاک کند.

هزاران سال بعد از آن چهار جادوگر، پسری به نام «تام مارلو ریدل» که دارای استعداد جادوگری است همراه دیگر محصلین وارد هاگوارتز می شود و سال اول تحصیل خود را آغاز می کند. سالها می گذرد و آن پسر کوچک  که اینک نوجوانی شده، متوجه می شود که مادرش جادوگر و پدرش غیر جادوگر بوده و در عین حال از خون مادری اش به سالازار اسلیترین می رسد. او در مدت تحصیلش در هاگوارتز دوستانی را در کنار خود جمع می کند. ‹ تام ›  برای خلاص شدن از نام پدرش که یک غیر جادوگر بوده، اسم خود را به   «لُرد ولدمورت» تغییر می دهد. او یک بار موفق به باز کردن تالار اسرار می شود که در پی آن دختری به  وسیله ی هیولای آزاد شده از تالار، کشته می شود. تام ریدل از آنجایی که زیر نظر یکی از اساتید خود به نام دامبلدور بوده موفق به باز کردن تالار برای بار دوم نمی شود و بعد از مدتی تصمیم به ترک مدرسه می گیرد . سال ها بعد ولدمورت به همراه یارانش که به مرگخواران معروف اند با نیروی سیاه خود به جامعه جادوگری حمله می کنند و با این که با مقاومت هایی روبرو می شوند ولی باز به کشتار ادامه می دهند. پیش گویی رخ  می دهد که در آن گفته شده است که کودکی به دنیا خواهد آمد، که ولدمورت را نابود  می کند، ولدمورت در صدد کشتن آن کودک بر می آید و زمانی که کودک یک سال دارد، ولدمورت او را پیدا می کند. ولدمورت پدر و سپس مادر کودک را به قتل می رساند. و زمانی که می خواهد کودک را با طلسم مرگ به قتل برساند، طلسم به خودش بر می گردد و او نابود می شود. جهان جادوگری دوباره روی آرامش را  می بیند.

 پسرک یک ساله که هری پاتر نام دارد، توسط جادوگران نماینده خیر به خاله اش سپرده می شود. هری پاتر بزرگ می شود و در سن یازده سالگی به مدرسه جادوگری می رود و در مدت تحصیل دوستان و دشمنانی پیدا می کند. هری پاتر  در مدت تحصیل بارها مانع از قدرتمند شدن  دوباره ی ولدمورت  می شود (کتابهای یک و دو). ولی بالاخره ولدمورت پس از سیزده سال در برابر چشمان هری پاتر، قدرتمند می شود (کتاب چهار). با این که هری، بارها به جامعه جادوگری می گوید که ولدمورت بازگشته، ولی هیچ کس جز معدودی از جادوگران از جمله دامبلدور که مدیر مدرسه ی جادوگری است و همچنین حامی هری می باشد  این موضوع را قبول نمی کند. نبرد کوتاهی میان دامبلدور و ولدمورت رخ می دهد ( در وزارتخانه ) و از آنجایی که وزیر برای چند ثانیه ولدمورت را می بیند، بازگشت ولدمورت را تایید می کند (کتاب پنج). وزیر جادوگری عوض می شود، پس از مدتی  نبردی در هاگوارتز (مدرسه جادوگری) رخ میدهد که طی آن دامبلدور (حامی هری) کشته می شود (کتاب شش). هری و دوستانش در جهت وظیفه ای که دامبلدور به آنان واگذار کرده دیگر به مدرسه نمی روند، و از سوی دیگر ولدمورت وزارتخانه ی جادوگری را تحت کنترل می گیرد، و آموزش را کنترل می کند و در برخورد با خون ناخالص جادوگری بسیار اهتمام می ورزد بالاخره هری برای مبارزه به مدرسه باز می گردد، معلمین طرفدار هری، مدرسه را  از وجود طرفداران ولدمورت خالی و هاگوارتز را جبهه ی مقاومت می کنند ؛ مرگخواران به مدرسه حمله می کنند و جنگ در  می گیرد بالاخره هری و ولدمورت در مقابل هم قرار می گیرند و ولدمورت به دست او کشته می شود  (کتاب هفت).

این خلاصه ای بود از داستان هری پاتر که با درج شماره کتاب آن را عرضه نمودیم.


نویسنده:(سید علیرضا واعظ موسوی،کارشناس تاریخ، دانشگاه فردوسی مشهد)

منبع:وعده صادق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد